فردین علیخواه، دانش‌آموختۀ جامعه‌شناسی



 

مقاله ای که معرفی می شود در سال 1395 در فصلنامه ترجمان پژوهش های ارتباطی منتشر شد. در آن زمان اطلاع رسانی و توزیع مناسبی در خصوص انتشار آن صورت نگرفت. مطالعه این مقاله برای محققان وسایل ارتباط جمعی می تواند مفید باشد.

اگر به مطالعه این مقاله که نوشته شلی بولیان است علاقه مند هستید اینجا کلیک کنید.


بالاخره پس از فراز و نشیب های بسیار به دلیل تغییرات مدیریتی پس از سه سال منتشر شد

 

خیابان: نمونه اصلی یک فضای عمومیِ اجتماعی

نوشته: ویکاس مهتا

ترجمه: فردین علیخواه/شهرزاد فرزین پاک

سال انتشار: 1398

ناشر: سازمان زیباسازی شهرداری تهران


این مطلب قسمتی از مطالعات شخصی ام درباره مهاجران ایرانی ساکن برخی از کشورهای اروپایی است که در یکسال گذشته مشغول انجام آن بوده‌ام. بخش های دیگری از این پژوهش به تدریج منتشر خواهد شد. برای خواندن متن روی لینک زیر کلیک کنید.

 

لینک مطالعه مطلب

 


آخرین مطلب منتشر شده در کانال تلگرام

 

جوزج زیمل جامعه شناس آلمانی- که در اوایل قرن بیستم چشم از جهان فروبست- از جمله جامعه شناسانی بود که به ساخت تیپ اجتماعی بسیار علاقه داشت. او در آثارش از تیپ خسیس، ولخرج، غریبه، ماجراجو و فقیر نوشت. برای مثال در توصیف دو تیپِ «خسیس» و «ولخرج» معتقد بود که خسیس خوشبختی را صرفا در داشتن پول می بیند بدون آنکه به بهره مندی از پول و لذت حاصل از آن فکر کند. در مقابل، آدم ولخرج از لذت فوری که از خرج کردن پول به دست می آورد خشنود است. در این نوشته کوتاه با تأثیر از میراث زیمل، تلاش می شود تا تیپ اجتماعی « بی شرف» معرفی شود.

 

تیپِ اجتماعی بی شرف در همه عرصه های جامعه، از صدر تا ذیل آن، قابل شناسایی است و محدود به حرفه خاصی نیست و همانطور که از نام آن پیداست «بی شرفی» در کردار مهم ترین ویژگی آن است. در ت، در اقتصاد، در فرهنگ و در اجتماع می توان مصداق های بی شرفی را دید. در عرصه اقتصاد، «آدم بی شرف» همواره خودش را آدمی زرنگ و فرصت ساز می داند. او بی شعور نیست ولی همه شعورش را در جهت تحکیم منافع فردی اش بکار می گیرد. اگر جامعه گرفتار ویروس کرونا می شود او تلفن را برمی دارد و با جاهای مختلف تماس می گیرد و در یک روز تعداد زیادی ماسک و مواد ضدعفونی کننده را به انبارها منتقل می کند و سپس با فروش آنها میلیون ها تومان به جیب می زند. او به فرصت سازی اقتصادی در پس هر بلا یا مصیبتی می اندیشد. با بروز هر مصیبت، او از خوشحالی در پوستش نمی گنجد چون فکر می کند نردبانی برای ارتقاء یافته است. به همین دلیل به هنگام رانندگی به شکل تحسین آمیزی در آینۀ ماشین، خودش را تماشا می کند و به خاطر شکار فرصت ها با چشمک زدن در آینه به خودش می گوید « مخلصیم قربان».

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فانوس رایانه آهنگ های قدیمی و خاطره انگیز markaztamir پارسيان ارز ارز دیجیتال خانه مدرن | آسمان مجازی در تبریز |سقف کشسان در تبریز چهل تیکه تکست بیو مریم Lauren